ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان در مدرسه

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان در مدرسه

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان

موضوع پروژه :

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلي آنان در مدرسه

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان
عوامل موثر در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
کارشناسان علوم مختلف راجع به تعليم و تربيت و آثار مترتب بر آن از ديرباز سخن گفته، هريک به گونه اي ديدگاه هاي خود را بيان داشته اند زيرا در چند دهه اخير پيشرفت و موفقيت هاي علمي قابل توجهي در پرتو سرمايه گذاري در زمينه تعليم و تربيت و توجه وافر به فرآيند اهميت و جايگاه آن صورت گرفته است.
از اين طريق بسياري از کشورها از مرحله توسعه نيافتگي عبور کرده، استانداردهاي زندگي را به طور مداوم افزايش داده اند زيرا تربيت فرزندان سالم، جامعه سالم مي خواهد، لذا در ميان عناصر گوناگون تربيت و چگونگي درهم آميزي اين عناصر يعني: مدرسه، خانه و جامعه براي دستيابي به مقاصد از پيش تعيين شده، نياز به بررسي دقيق ارتباط بين آنان ملاحظه مي شود.
بنابراين در مقاله حاضر سعي شده با استناد به دلايل علمي معتبر، ارتباط اين عناصر به طور مختصر بيان شود. اميد است با توکل به خداوند متعال بتوانيم گوشه اي از رسالت فرهنگي خود را هرچند ناچيز ادا نماييم؛

عملکرد عالي مدارس مرتبط با خانواده و جامعه:

مدارسي که در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان موثرند از سه الگوي زير پيروي مي کنند؛
الف- ايجاد تمرکز براساس روابط هماهنگ ميان دبيران، خانواده و جامعه
ب- درک و توجه به نيازهاي هر خانواده با در نظر گرفتن تفاوت هاي فرهنگي
ج- پايه ريزي تفکر همکاري، جهت تقسيم مسئوليت ها بين خانواده و مدرسه
سازماندهي تلاش هاي خانواده و جامعه باعث رشد و تعالي مدارس مي شود. (علي رغم) روش سنتي که هدف والدين از همکاري با مدرسه تنها بهبود نمرات دانش آموزان بوده و بس، اکنون اين نوع همکاري که پا از چارچوب مدارس فراتر نهاده به تعامل ميان مدرسه، خانواده و جامعه منجر مي شود و هدف آن اصلاح عملکرد ضعيف مدارس، سازماندهي جامعه و تمرکز بر مهارت اجتماعي خانواده مي باشد مطالعات اخير نشان مي دهد که تغييرات اساسي در مدارس موجب تحول جامعه نيز مي شود.

چند نمونه از اين دگرگوني ها به قرار زير است؛

1- ارتقاي تسهيلات در مدارس
2- بهبود وضعيت سرپرستي و پرسنل مدارس
3- آماده کردن برنامه هاي آموزشي با کيفيت بالا براي دانش آموزان
4- فراهم نمودن منابع و برنامه هاي جديد براي توسعه دوره آموزشي و تدريس
5- ارائه برنامه منسجم به دانش آموزان در اوقات فراغت بعد از مدرسه
در نهايت والديني که فرزندانشان در چنين مدارسي تحصيل مي کنند، از آنها انتظار دارند که خوب درس بخوانند و براي ورود به دانشگاه و مراحل تحصيلي بالاتر تلاش کنند. همکاري خانه و مدرسه هم سبب ارتقاي تحصيلي دانش و کاهش موانع مي شود. در بسياري از جوامع، خانه و مدرسه با هم ارتباطي ندارند. دلايل بسياري براي اين عدم ارتباط وجود دارد .گاهي اوقات والدين از حضور در مدرسه احساس خوشايندي ندارند. اغلب برنامه هاي شغلي اوليا، مشکلات خانوادگي، نداشتن تحصيلات و فرهنگ مناسب موجب اين قطع رابطه مي شود. از يک طرف اوليايي که در کودکي با مدرسه مشکل داشته و به آن اعتماد نداشته اند، اين حس را به فرزند خود منتقل کرده و باعث تنش ميان دانش آموز و مدرسه مي شوند .از طرف ديگر بعضي از مدارس نيز علاقه اي به حضور والدين در مدرسه ندارند و روي خوش به آنها نشان نمي دهند و از والدين براي شرکت در فعاليت هاي مدرسه دعوت نمي کنند. اين عدم ارتباط سبب تنها ماندن دانش آموزان و بيگانگي آنها با مدرسه مي شود .

نحوه حمايت مدرسه از شرکت خانواده در فعاليت هاي فرهنگي:

1- برقراري ارتباط بهتر
گاهي اوقات، خانواده ها از نحوه برخورد مسئولين مدرسه شکايت داشته، اظهار مي دارند که آنها از موضع بالاتر صحبت مي کنند. مسئولين مدرسه و دبيران بايد در برقراري رابطه دو طرفه و روشن با خانواده ها تلاش کنند و به سخنان آنها گوش دهند. بهترين راه براي آشنايي والدين با قوانين مدرسه، توضيح دادن قوانين براي آنهاست.
امروزه در مدارس غيرانتفاعي و برخي مدارس که با مشارکت اوليا اداره مي شوند و از سطح علمي بالايي برخوردارند، از کلاس هاي آموزش خانواده و مشاوره براي آشنايي اوليا با مدرسه استفاده مي کنند.
2- تشويق والدين به همکاري با مدرسه
مدرسه مي تواند با دادن مسئوليت بيشتر به خانواده ها و مشورت با آنها در مورد مسائل مهم توان تصميم گيري خانواده را افزايش دهد. بسياري از مدارس نيز با ارتقاي کيفي پرسنل، مزاياي همکاري خانه و مدرسه را افزايش مي دهند. اين ارتقا تکنيک هاي رابطه دو طرفه خانه و مدرسه را بهبود مي بخشد.
مراجعه ديرهنگام اوليا به مدارس باعث عدم اعتماد دوطرف مي شود و نتيجه اين عدم اعتماد، ايجاد تنش ميان مدرسه و خانه است. مدرسه در ابتداي سال تحصيلي با برقراري رابطه بهتر وارائه برنامه منسجم ديدار با اوليا در روشن نمودن مواضع خود و تبيين وظايف هر فرد به عنوان دبير، والدين و دانش آموز در کاهش اين تنش موثر است.

3- جامعه

جامعه نيز مي تواند با آموزش مهارت هاي فردي وارائه برنامه هاي تابستاني مناسب و کلاس هاي فوق برنامه اين ارتباط را افزايش دهد. آموزش مهارت هاي والدين بايد از سالهاي جواني آنها آغاز شود تا با شرکت در اين کلاسها راههاي برقراري رابطه با فرزندان خود را ياد بگيرند. برنامه هاي آموزش خانواده سبب پيوند خانواده با جامعه و فرزندان خويش مي شود و گاهي اوقات والدين نقش معلم را در خانه ايفا مي کنند. کلاس هاي تابستاني، کانون هاي فرهنگي و… موجبات تقويت روحيه دانش آموزان و درست گذراندن اوقات فراغت آنها را فراهم مي سازند، البته اين کلاسها بايد مرتبط با آموزش هاي مدرسه باشد تا دانش آموزان هر آنچه را که به صورت تئوري فرا گرفته اند، تجربه کنند. اين کلاسها براي دانش آموزان کم بضاعت و افرادي که توانايي خريد کامپيوتر و وسايل کمک آموزشي را ندارند، بسيار مفيد است و بدين ترتيب دانش آموز کم بضاعت نيز در کنار ديگران رشد مي کند و از ناهمگوني جامعه جلوگيري مي شود .

4- خانواده

خانواده به عنوان مهمترين رکن هر جامعه و اولين پايگاه تربيتي دانش آموزان، نقش مهمي در پيشرفت تحصيلي آنها دارد.
چند نمونه از روش هاي تربيتي و تحصيلي والدين به قرار زير است؛
1- مشارکت در برنامه درسي دانش آموز
در جوامع امروزي والدين به دليل تامين معيشت خانواده وقت لازم براي رسيدگي به فرزندان خود را ندارند و بهترين راه براي بهبود اين موقعيت برنامه ريزي مدون، در نظر گرفتن وقت کافي و کنترل وضعيت تحصيلي فرزندان خويش مي باشد. اين برنامه نبايد حجيم باشد، زيرا باعث خستگي دانش آموز و بي علاقگي وي به تحصيل مي شود. يک برنامه کامل، برنامه اي است که علاوه بر بهره مندي از ساعات درسي، درصدي از فعاليت هاي فوق برنامه دانش آموز را نيز در بر گيرد.
2- بسياري از دانش آموزان از کمبود خواب رنج مي برند. از نظر عوام، دانش آموزي موفق وکوشا تلقي مي شود که ساعات خواب خود را صرف درس خواندن کند ولي امروزه اين امر مردود است زيرا خواب کافي يکي از عوامل موفقيت دانش آموز در فعاليت هاي درسي مي باشد، پس والدين نبايد فرزندان خود را به بي خوابي بيش از حد تشويق کنند.

3- تغذيه مناسب در نحوه درس خواندن دانش آموز تاثير بسزايي دارد.

غذاي کم انرژي و آماده، موجب خستگي مفرط دانش آموز و خواب آلودگي وي مي شود. خوردن صبحانه کامل يک برنامه غذايي مناسب است. تحقيقات نشان داده است که بسياري از دانش آموزان صبحانه نمي خورند، لذا در ساعات مياني روز توان فهم مسائل درسي را ندارند. خانواده بايد از کودکي فرهنگ خوردن صبحانه را به فرزندان خود آموزش دهد. مواد غذايي مناسب براي وعده هاي غذايي دانش آموز متشکل از سبزيجات، ميوه ها، انواع ويتامين ها و پروتئين هاست.
4- اهميت دادن به تکاليف فرزندان يکي از عوامل موفقيت دانش آموزان است. افزايش مهارت و سرعت فردي هر دانش آموز، مستلزم تمرين و تکليف بيشتر است. بنابراين والدين بايد وقت بيشتري را به نظارت و کنترل تکليف فرزندان خويش اختصاص دهند.
5- اهميت دادن به فرزندان و ستايش اعمال نيک شان سبب افزايش اعتماد به نفس آنها مي شود.
بسياري از دانش آموزان، از والدين خود به خاطر عدم تشويق خويش شکايت دارند. آنها اظهار مي دارند که والدينشان تنها معايب آنها را ديده به مهارت و محاسن آنها توجهي نمي کنند. خانواده ها بايد کوچکترين موفقيت فرزندان خود را ستايش کنند و از اعمال قدرت بپرهيزند. موفقيت و يا تجربه حاصل از شکست براي او بسيار ارزشمند است.

6- آموزش ايجاد ارتباط صحيح به فرزندان:

والدين بايد قسمتي ازوقت خود را به شنيدن صحبت هاي فرزندان خويش اختصاص دهند و متلکم وحده نباشند. به فرزند خود اجازه دهند تا از اتفاقات مدرسه برايشان صحبت کند. اين امر موجب ايجاد رابطه صادقانه ميان والدين و فرزند شده، چنانچه دانش آموز در مدرسه با مشکلي مواجه شود، آن را دوستانه با خانواده مطرح کرده باعث بينش صحيح والدين نسبت به اوضاع مي شود.
7- برخي از والدين با مقايسه فرزند خود با فرزندان فاميل و دوستان سبب آزار فرزند خود مي شوند. والدين نبايد از فرزندان خود توقع کارهاي خارق العاده داشته باشند. هرکس توانايي و ظرفيت خاص خود را دارد. چنانچه دانش آموزي به اهداف مورد نظر خانواده دست نيابد، احساس سرخوردگي کرده، اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد.
8- والدين بايد با فرزندان خود صادق باشند. الگوي ابتدايي هر دانش آموز اولياي آن دانش آموز است. بنابراين والدين بايد در اعمال و رفتار خود دقت کافي مبذول دارند و در کنار موفقيت ها تجربيات حاصل از شکست هاي خود را نيز در اختيار فرزندانشان قراردهند.

اوقات فراغت ضرورت، چگونگي

اوقات فراغت اگرچه فرصت، نعمت و سرمايه ارزشمندي است که بايد قدر آن را به خوبي دانست ليکن از جهت عدم توجه به برنامه ريزي مناسب و بهره گيري لا زم از آن، مي تواند به مساله، معضل و حتي ورطه خطرناکي براي نسل نوجوان و جوان و دانش آموز و دانشجو و همه اقشار جامعه تبديل گردد. لا زمه بهره گيري بهينه از اين فرصت سازنده و ارزنده، محصور کردن و حفظ کردن آن از طريق طرح هاي آموزشي، تربيتي و سرگرمي هاي مفيد و ايجاد فرصت هاي جديد تجربي خارج از محيط هاي رسمي کار و درس و مدرسه مي باشد. بايد اين اوقات ارزشمند و طلا يي را آن گونه حفظ کنيم و بسازيم که شيطان و شياطين برايش برنامه ريزي نکنند. آري اگر عقل فردي و مديريتي جامعه براي اين امر مهم اقدام نکند نفس و شيطان براي آن برنامه ريزي مي کنند و آن را در جهت اهداف سو» به کار خواهند گرفت.
نگارنده با اين باور که فرهنگ استفاده صحيح و بهينه از اوقات فراغت بايد در سطح همه اقشار جامعه آموزش و گسترش داده شود اقدام به نگارش اين مقاله کرده است. اميد که مورد قبول صاحب نظران گرامي و استفاده معلمين، مربيان و اولياي گرامي و همه آحاد جامعه و به خصوص آنان که به تربيت نسلي سالم و مسلم اهتمام دارند قرار گيرد.

سخن درباره ضرورت اوقات فراغت و چگونگي گذران آن را با سخني از دکتر تي بي شپرد در کتاب «آموزش و پرورش زنده» که به نقل از يکي اسفار عهد قديم آمده است آغاز مي کنيم.
بسياري از توفيقات عقل ساز و حکمت آموز در اوقات فراغت آدمي حاصل مي شود او در توضيح اين حقيقت مي گويد: کارگران و آنان که در حجم پايان ناپذير کارهاي پيش پا افتاده و روزمره که هرگز پاياني ندارد، گرفتارند، شانس و فرصت چنداني در دست يافتن به حکمت و معرفت ندارند. فلسفه، سياست، هنر، ادبيات، موسيقي و معرفت تنها به کساني تعلق داشته و دارد که سعادت سرنوشت براي آنها فرصتي فراهم آورده باشد تا بينديشند و تامل کنند و به تحقيق و مطالعه و مشاهده و تجربه بپردازند. ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی

 واقعیت ها

بنابراين و با توجه به اين واقعيت که بخش قابل توجهي از اوقات بچه ها در مدرسه گذشته و مي گذرد و زندگي مدرسه اي آنچنان متنوع و دلچسب و ارضا کننده و رشد دهنده نيست.
فلذا لازم است که بچه ها را به سمت بهره گيري از ايام فراغت خويش در مکان ها و فعاليت هاي غير مدرسه اي هدايت نمائيم. بزرگترها و بچه هاي قديم يادشان هست که در گذشته که اشتغالا ت و امکانات و سرگرمي هاي امروزي مانند تلويزيون و بازي هاي کامپيوتري و اينترنت و امثال آن نبود، بچه ها در صحنه و عرصه بازي و تلا ش هاي خود جوشانه، شاهد ارضاي خلا قيت خود بودند و غالبا وسيله بازي و حتي قواعد بازي ها را خود خلق و وضع مي کردند و در اثر درک و احساس تلا ش و عمل موفقيتآميزشان و نشان دادن آن به ديگران از غرور سازنده، خودباوري و احساس سربلندي اميد بخش و اعتماد سازي برخوردار مي شدند. شايد بخش عمده روحيات فرهيختگي و خلا قيت ومديريت ذاتي و خودجودش و کارآمدي سازنده نيروهاي دوران انقلا ب و دفاع مقدس و نيز عرصه مديريت سياسي و اجتماعي امروز جامعه ما حاصل آن دوره سازندگي ساکت و بي ادعاي گذشته است که بچه ها در عرصه بازي ها و در فضاي طبيعي زندگي و در خل و خاک هاي کوچه هاي خاکي و با اسباب بازي هاي دست ساز بازيافت شده از آشغال ها ودور ريختي ها، مراحل بازي، تفکر وخلاقيت و کارآمدي را طي مي کردند.

نامطلوب بودن فضای آموزشی

علي ايحال نامطلوب بودن فضاي آموزش هاي رسمي و ناکافي و غير کاربردي بودن محتواي اين آموزش ها و ملال انگيز بودن رابطه معلمان ودانش آموزان و محتواي آموزشي، ناکامي و نگراني ناشي از عدم امکان برآورده شدن انتظارات طرفين فرايند آموزش يعني معلم و محصل، نيز عدم ارضاي احساس موفق و مفيد بودن در دانشآموزان، احساس عدم موفقيت و حس مخرب عدم توانائي در تامين نظر اولياي آموزشي و خانوادگي، ياس و نارضايتي ناشي از ناکامي و ناموفق بودن و خسته و گله مند بودن دانشآموزان وبه خصوص نوجوانان و جوانان از اين وضعيت باعث بسياري از افسردگي ها، پرخاشگري ها، بزهکاري ها و حتي جناياتي است که نسل جوان جامعه امروز ما را تهديد مي کند. فعاليت هاي فوق برنامه اي در اوقات فراغت روزانه، هفتگي و فصلي و سالا نه نوجوانان و جوانان مهمترين نياز و حتي موثرترين روش درمان براي کساني است که در ورطه انحرافات، اشتغالا ت سو»، خلا فکاري ها و افسردگي ها گرفتار شده اند. تامين نيازهاي عاطفي و رواني و آموزشي در فضاي غيررسمي اعم از اردوها، بازديدها، همايش ها، نمايش ها، گردشگري ها، فعاليت هاي اجتماعي و هنري و ورزشي و غيره باعث دلپذير و دوست داشتني شدن زندگي و نيز درمان کننده کج خلقي ها، زشتي ها و ناسازگاري ها خواهد بود. آموزش هاي اردوئي و اجتماعي و هنري با روش هاي الهام بخش، شوق انگيز و ذوق برانگيز لازمه يک دوره از رشد و بالندگي است و تنوع در محتواي آموزشي اينگونه فعاليت ها باعث تامين و ارضاي ميل و نياز متنوع و متعدد افراد با سطوح متفاوت هوشي، گرايشي و قريحه اي خواهد بود.
معمولا دانش آموزان و دانشجوياني هستند که عليرغم درس خوان بودن، در حيطه عمل و زندگي واقعي ناتوان و درمانده اند و در واقع دانائي آنها به توانايي و کارآمدي تبديل نگرديده است و ايشان معمولا فرصت چنداني براي به کار انداختن و به کار بردن دست ها و دانش خود نداشته اند چرا که هميشه در فضاي پرالتهاب و اضطراب درس و امتحان و نمره و کسب رتبه اي در مدرسه و کنکور درگير و مشغول بوده اند. اما هدف امروزي و جهاني تعليم و تربيت که گفته شده است دانايي، توانايي، زيستن خوب و با ديگران خوب زيستن است ما را بر آن مي دارد تا به کيفيت مطلوب محصول نظام رسمي و غيررسمي تعليم و تربيت بينديشيم و براي اصلاح آن گامي برداريم و طرحي نو در اندازيم.

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی

دیدگاه اولیای دین

ديدگاه اولياي دين در رابطه با ضروريت توجه به اوقات فراغت نيز اهميت مساله را روشن تر مي نمايد. در سخني از حضرت امام رضا(ع) نقل شده است که: از لذائذ دنيوي نصيبي براي کاميابي خويش قرار دهيد و تمنيات دل را از راه هاي مشروع به دست آوريد، مراقبت کنيد در اين کار به مروت و شرافتتان آسيب نرسد و نيز از ايشان در سفارش ديگري نقل شده است که: کوشش کنيد اوقات شما چهار ساعت (چهار بخش) باشد، ساعتي براي عبادت و خلوت با خدا، ساعتي براي تامين معاش، ساعتي براي مصاحبت با برادران مورد اعتماد و کساني که شما را به عيوبتان واقف مي سازند و در باطن نسبت به شما خلوص و صفا دارند و ساعتي را نيز به تفريحات و لذائذ خود اختصاص دهيد و از مسرت و نشاط ساعت تفريح، نيروي انجام وظايف و ساعات ديگر را تامين کنيد.
در ديواني منسوب به حضرت علي(ع) از قول ايشان گفته شده است که:
براي نيل به تعالي و ترقي از تنهايي خود دور شويد، مسافرت کنيد که در سفر پنج فايده است. سفر باعث تفريح و انبساط روح است. اندوه و آزردگي را برطرف مي کند، يکي از راه هاي تحصيل درآمد و تامين معاش است، وسيله فرا گرفتن علم و تجربه است، به انسان زندگي مي آموزد و آدمي در سفر با افراد با فضيلت و ارزشمند برخورد مي کند و با آنها دوست مي شود. در اسلام انواع بازي و ورزش، خدمت به همنوعان و درماندگان و آسيب ديدگان و کمک به همسايگان و همشهريان، دوستي و صله رحم با بستگان، عبادت و سير و سياحت و گردش در طبيعت و تماشاي آسمان از مصاديق گذران اوقات فراغت مي باشد.

در پايان با اشاره به پيشنهادات خانم مکليستر برو، به اين نوشته خاتمه مي دهيم و اميدواريم عنايت به مفاد آن موجب تغيير نگرش مطلوبي به اوقات فراغت جامعه، در حال تحول و توسعه ما شود.

پنج روش پيشنهادي در گذران اوقات فراغت:

1- اوقات فراغت خود را صرف بيکاري محض کنيم. انسان گاه نيازمند آن است که دست از کار کشيده و در رويا به سر ببرد و هيچ کاري نکند.
2- زمان فراغت خود را در جستجوي تفريح، لذت، شادي و خوشي و هيجان بگذراند.
3- ايام فراغت خويش را صرف اشتغالا ت و سرگرمي هاي خاص غير از کارهاي روزانه بنمايد.
4- اوقات فراغت را به پيشرفت و بهبود حال خويش مصروف دارد. از طريق آموزش هاي علمي، هنري، ورزشي، فني و حرفه اي توانايي هاي خويش را شکوفا سازد و بروز دهد و ارزشمندي و احساس موفقيت مورد نياز را کسب کند.
5- فرصت هاي فراغت را صرف کارهاي اجتماعي و خدمات مفيد به حال ديگران بنمايد.
انسان هاي عاقل و با ايمان و نيک انديش قسمتي از وقت خود را به ديگران مي دهند و بدون دريافت مزد و فقط به عشق خوبي به مردم و اجتماع خدمت مي نمايند و گاهگاهي بدون انگيزه و نياز شخصي و حتي بدون تقاضاي دريافت سود و مزد براي تامين خير و رفاه ديگران کار مي کنند.
البته داشتن زندگي سالم و کامل مي تواند آنچنان کند که هرکس مقداري از اوقات فراغت خويش را در همه اين راه ها و روش هاي پنج گانه فوق الذکر صرف نمايد. اشتغال و عادت به يکي از روش هاي صرف اوقات فراغت مذکور خود مي تواند نشانه اي از درست نبودن جريان زندگي فرد باشد فلذا بايستي دانش آموزان و نيز همه افراد جامعه را در آموختن و انجام دادن روش هاي متنوع فوق هدايت نمائيم و ضرورت همه موارد ممکن صرف اوقات فراغت را به آنها تفهيم و لذت آن را به آنان بچشانيم و از افراط و تفريط در اين عرصه برحذر داريم.

ارتباط بين اوقات فراغت دانش آموزان و عملكرد تحصيلی آنان


تهیه و تنظیم مهرماه 98

مطالب مرتبط